شناسایی سوگیری شناختی (تأییدی، دمِدستی و غیره)، اولین گام برای کنار گذاشتن آنها و تصمیمهای بهتر است.
درحالیکه روشهای سنتی مدیریت ریسک، به خوبی عمل کردهاند، نیاز فزایندهای به نوآوری وجود دارد که با درک عمیقتر کارکنان و نیز با ظهور فناوریها، هدایت میشود.
عامل مهمی که اغلب در تصمیمگیری، نادیده گرفته میشود، اثر سوگیری و جانبداریها است. مغزهای ما برخلاف یارانهها، از میانبرهای ذهنی برای تصمیمگیریهای سریع، استفاده مینماید. این حالت برای کارایی، مزیت دارد، اما میتواند به استنباط و انتخابهای نادرست، ختم شود.
برخی از سوگیریهای رایج در مدیریت ریسک، میتواند شامل سوگیری تأییدی شود مانند: جستجوی اطلاعاتی که با اعتقادات پیشین فرد، همسو است، که اغلب با آنچه ما برای مصرف انتخاب میکنیم و روزانه میبینیم، تقویت میشود. سوگیری دمِدستی: اتکا به اطلاعات فوری با دسترسی آسان که منجر به دیدی محدود نسبت به گزینهها میشود. سوگیری بازنگرانه: برآورد بیشازحد توان خود در پیشبینی رویدادهای گذشته. سوگیری منفیگرایانه: وزن زیاد به اطلاعات و نتایج منفی دادن. سوگیری لنگری: اعتماد بیشازحد به اولین بخش از اطلاعات. آخرین نوع سوگیری، مغلطه هزینه هدر رفته است: ادامه سرمایهگذاری در محصولی ضعیف، به دلیل سرمایهگذاریهای گذشته.
شناخت این سوگیری و جانبداریها، اولین گام در درک اثر آنها است و این امر فرد را قادر میسازد تا تصمیمهایی متعادل و راهبردی بگیرد.
پیتر هولینز، در کتاب «هنر تصمیمگیری راهبردی» به سادهسازی تصمیمهای پیچیده، اشاره مینماید. این کار شامل درک هزینههای تراکنش و مدیریت خستگی مفرط در تصمیم، میشود. تصمیمگیری هنگام سرزندگی و پس از استراحت کامل و تفویض یا سادهسازی تصمیمهای کماهمیت، راهبردهای اثربخشی برای رفع این چالش هستند. علاوه بر این، داشتن زمان کافی برای تصمیمهای مهم، اهمیت فراوان دارد.
اغلب، اعتماد به شانس یا خرافات، روش پیشفرض است. اما، به همان میزان که این فکر، خندهدار است، هرگز نمیتواند جایگزین راهبردی با اندیشه صحیح، باشد. مدیریت ریسک اثربخش یعنی اجرای راهبردها و اصول استوار و نه رها کردن مسائل به شانس.
تهیه یک فهرست از نظرات مخالفین و موافقین، بسیار مفید است. با تعیین ارزش برای هر یک از نظرات مخالفین و موافقین، براساس اولویتهای شخصی و سازمانی، ما میتوانیم به صورت عددی، وزن هریک از عوامل را به روشی بسیار ساختارمند و کمترسوگیرانه، ارزشیابی نماییم. اگر شما بخواهید بر سوگیری و جانبداری، غلبه نمایید و فهرست خود را واقعگرایانه، تهیه نمایید، یک گزینه سوم نیز به آن اضافه نمایید، چراکه بسیاری از تصمیمهای مربوط به ریسک، سیاه و سفید نیستند.
موفقترین شرکتها، انضباط سختگیرانهای دارند و در اهداف بلندمدت، ارزشها و عملکرد خود، ثبات را حفظ مینمایند. همچنین، این شرکتها به شواهد واقعگرایانه بیشتر از دیدگاهها یا آرزوها، تکیه مینمایند. بدگمانی نسبت به بهرهوری، به منظور آمادگی نسبت به بدترین شرایط است و در زمانهای مطلوب هم، سبب حفظ هوشیاری میشود. راهبرد اثربخش دیگر، عملکردهای اسمک (SMAC - خاص، روشمند و باثبات) است.
فضای مدیریت ریسک، در حال تحول و تکامل است و رویکردها نسبت به تصمیمگیری نیز باید تکامل یابد. کسب و کارها میتوانند، با درک و کاهش سوگیریها، سادهسازی رویه تصمیمگیری و آموختن از شرکتهای موفق، در پیچیدگیهای فضای امروز، اثربخشتر، سیر کنند. اتخاذ رویکردی نوآورانه به مدیریت ریسک، نه تنها رویه تصمیمگیری را بهبود میبخشد، بلکه سازمانها را برای آینده آماده میسازد؛ آیندهای که در آن، تنها عدماطمینان، مطمئن است.
منبع خبر
منبع: انشورنس ثات لیدرشیپ، تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ (۶ فوریه2024)